تصاویری از زیباترین زنان روسیه
این مطلب می خواهیم به شما برخی از زیباترین زنان روسیه را که تاکنون انتخاب شده اند معرفی کنیم
یکاترینا آندرییوا
خانواده
یکاترینا ۲۷ ماه نوامبر سال ۱۹۶۱ میلادی در مسکو متولد شد. پدرش در سمت معاون رئیس سازمان عرضه و توزیع سوخت گاز برای اقتصاد ملی اتحاد شوروی کار می کرد و مادرش خانه دار بود. سنن خانوادگی برای کاتیا اهمیت زیادی داشتند. از دوران کودکی می دانست که جدش از طرف پدری صاحب معدن سنگ در اورال بود. از مرمر معدن او ایستگاه راه آهن کیف و پستخانه مرکزی ساخته شده است.
حرفه
کاتیا با به پایان رساندن دانشکده تاریخ دانشگاه دولتی مسکو تز خود را در باره پروسه « نورنبرگ» نوشت و در دادستانی کل در بخش بازرسی کار کرد. کنکوری برای انتخاب گوینده در تلویزیون مرکزی برگزار شد. ظاهر کاتیا ابتدا مانع از کارش دراین حرفه می شد. او مجبور شد موهای فرفری و پیراهن های زیبای رمانتیک را با یک سبک خشک اداری عوض کند که حالا در زندگی خصوصی هم از آن پیروی می کند.
ماجرای عاشقانه
کاتیا به علت سیستم بروکراتیک روسیه نمی توانست طی دو سال ازدواج خود با دوشکو پروویچ از صربستان را به ثبت برساند. نامزدی آنها سه سال طول کشید. کاتیا با لذت تمام در باره برخورد خاص صرب ها نسبت به زنان تعریف می کند و می گوید که هر روز ، شوهرش به او هدیه می دهد، اگر نه ستاره آسمان را ، حداقل تکه کوچکی از آن را. وقتی کاتیا در تلویزیون برنامه دارد، تماشای تلویزیون برای دوشکو، شوهرش ممنوع است. یکاترینا معتقد است که شوهرش حتی از طریق اکران تلویزیون ، او را تحت تأثیر قرار می دهد.
خانواده
والریا ۱۷ ماه آوریل سال ۱۹۶۹ میلادی در « اتکارسک» ساراتوف بدنیا آمد. او که دختر موسیقی دانان آکادمیک بود نواختن پیانو را در دوران کودکی آموخت و به باله و کلاسیک و مسکو فکر می کرد.
حرفه
والریا از مدرسه موسیقی « گنسینیخ» فارغ التحصیل شد که یوسف کابزون و گلن ولیکانوف « آواز استراد» را به او یاد دادند. الکساندر شولگین، شوهرش از آلا – خواننده والریا – « خواننده ای که همه در انتظارش بودند» را آفرید. راه والریا در استراد از پروژه های انگلیسی آغاز شد – اوایل سال های ۱۹۹۰ میلادی به نظر می رسید که باید ابتدا غرب را تسخیر کرد و روسیه همیشه هست. اما آلبوم « سمفونی تایگا» زیاد مورد توجه قرار نگرفت. ترانه ای از اولین آلبوم روسی « آنا» ( که به افتخار دختر والریا و شولگین نامیده شده بود) تا کنون از برنامه های موزیکال رادیویی پخش می شود. در سال ۲۰۰۱ میلادی، والریا طی جنجال پر سر و صدایی طلاق گرفت و صحنه را ترک کرد. اما پس ازدو سال باتهیه کننده جدید یوسف پریگوژین دوباره روی صحنه ظاهر شد و با او ازدواج کرد.
ماجرای عاشقانه
حرفه والریا ارتباط تنگاتنگی با وضعیت خانوادگی او دارد. مردم نگران جدایی او از شولگین بودند و ابتدا به پریگوژین اطمینان نمی کردند و به عکس های خانوادگی آنها باور نداشتند. ارتباط والریا با یوسف با این سوال والریا شروع شد : « اگر من از شخص دیگری خوشم بیاید، آنوقت چی؟» پاسخ چنین بود: من تو را آزاد می کنم، هنر تو و منافع مالی تو آسیبی نخواهد دید و همیشه دوست تو باقی خواهم ماند». با این پاسخ مردم نفس راحتی کشیدند.
۱۵ ماه اکتبر سال ۱۹۷۸ میلادی در مینسک متولد شد. والدین اولگا، آرتیست های تئاتر باله هستند. اولگا در دوران کودکی آرزو داشت بالرین شود اما نتوانست از عهده امتحان ورودی هنرستان باله بر بیابد. این شکست سخت او را بیمار کرد و یک هفته با تبی ۴۰ درجه دست بگریبان بود.
حرفه
اولگا فادییوا، در مدرسه عالی تئاتر تحصیلات خود را ادامه داد و اولین نقش خود را در نمایشنامه ای بازی کرد که توسط استادان این مدرسه عالی نوشته شده بود. اولگا، نقش قهرمان زن این نمایشنامه « سانتا» را در « سالار مگس ها » بر اساس داستان « گولدینگ» اجرا کرد. اولین نقش او در سینما – نقش معلمی در فیلم مارگاریتا قاسمووا به نام « ستاره زهره» بود. اولگا آکادمی هنر بلاروسی را به پایان رساند و از سال ۲۰۰۰، هنرپیشه تئاتر ملی آکادمیک به نام یانکین کوپال است. در تئاتر در نمایشنامه های « دوشیزه عجیب و غریب سویج»، « اس. بی»، « ایونا، پرنسس بورگوندی»،« پیش از باران» هنرنمایی کرده است. در سال ۲۰۰۰ میلادی، اولگا در سریال تلویزیونی « کمک فوری» در نقش ماشای کارآموز هنرنمایی کرده است. پس از آن، در سریالهای « هتل برآوردن آرزو» و « قانون» ایفای نقش کرده است. بینندگان پس از سریال « سربازان» به او توجه نشان دادند. در این سریال، فادییوا، نقش ایرینا پیلیووای دکتر را بازی کرده است. سریال « سرباز -۲» موفقیت او را بیشتر کرد. اما اولگا قصد ندارد فعلاً به مسکو منتقل شود و کار در تئاتر را برای خود مهمتر می داند.
ماجرای عاشقانه
اولگا در سالهای دانشجویی ازدواج کرد. اما چیز دیگری در باره زندگی شخصی او نمی دانیم. زیرا این هنرپیشه دوست ندارد در باره زندگی اش برای خبرنگاران تعریف کند.
آکسانا هفدهم ماه دسامبر سال ۱۹۷۷ میلادی در پسکوف روسیه بدنیا آمد. آکسانا را مادرش – پرستار بیمارستان روانی، مادربزرگ و پدربزرگش بزرگ کردند. پدر آکسانا، وقتی او دو سالش بود خانواده را ترک کرد.
حرفه
در سال ۱۹۹۷ میلادی، آکسانا با دریافت مدال طلا، مدرسه پلیس پسکوف را به پایان راسند و وارد دانشگاه وزارت کشور روسیه در سنت پطربورگ شد. او تحصیل خود را در دانشکده مدیریت ارگان های شهری و محلی وزارت کشور ادامهداد.
در سال ۱۹۹۹ میلادی ، آکسانا فدرووا، در کنکور « ملکه پطربورگ» برنده شد و در سال ۲۰۰۱ میلادی از عنوان «ملکه روسیه» برخوردار شد. در سال ۲۰۰۲ « ملکه گیتی» شد. البته به علت خودداری از شرکت در برنامه هایی که در چارچوب این کنکور می بایست اجرا می شدند، چهار ماه بعد این عنوان از آکسانا برنده عنوان « ملکه گیتی» پس گرفته شد و به زوستین پاسک از پاناما داده شد.
آکسانا
آکسانا به عنوان مجری برنامه « شب بخیر بچه ها» کار کرده است و در سریال « دختر زشت» ایفای نقش کردهاست، اما حرفه حقوقدان را فراموش نکرده است. در حال حاضر، او سرگرد، نامزد علم حقوق و دانشیار دانشگاه وزارت کشور سنت پطربورگ است.
ماجرای عاشقانه
رابطه عاشقانه با فیلیپ توفت دانشجوی آلمانی و پسر صاحب کارخانه داروسازی را با جدیدت تمام پنهان نگه م یداشت. بر طبق خبرهایی، آنها در ضبط برنامه « رقص با ستارگان» باهم آشنا دشند که در آن آکسانا با آلکساندر لیتوینکو می رقصید که در آن زمان رابطه جدی با او برقرار بود. بنا به اخبار دیگری، در استراحتگاه اسکی اطریش، آنها با هم آنشا دشند. بهرحال، آکسانا گفت که این عشق در نگاه اول بود. اوایل تابستان سال ۲۰۰۷ میلادی، مراسم نامزدی ا«ها در پطربورگ برگزار شد و ۱۰ ماه اوت در حومه مونیخ، مراسم ازدواج آکسانا و فیلیپ برگزار شد. تا فیلیپ دانشگاه روستوک را به اتمام نرساند ، زوج جوان قصدندارند خانه مشترکی داشته باشند.
آنا کووالچوک پانزدهم ماه ژوئن سال ۱۹۷۷ میلادی در شهر « نویشترلیتس» آلمان دمکراتیک بدنیا آمد. آنا از خانواده معلمان است. مادرش – مربی کودکستان و پدرش استاد، پدربزرگش مدیر مدرسه است. دوران کودکی آنا در ایروان، مسکو و لنینگراد سپری شد. آنا در آرزوی آن بود که مهندس انفورماتیک شود و قصد داشت در انستیتوی پلی تکنیک تحصیل کند، اما دوستش او را تشویق کرد امتحان ورودی انستیتوی تئاتر لنینگراد را بدهد ( که اکنون آکادمی هنر تئاتر سنت پطربورگ می باشد).
حرفه
آنا در سال ۱۹۹۸ میلادی، پس از پایان آکادمی، وارد گروه تئاتر به نام » لن ساوت» شد. در زمان حاضر، او هنرپیشه اول این تئاتر است. آنا بهترین نقش خود در این تئاتر را نقش « لیلیت» در نمایشنامه « تختخوابی برای سه نفر» بر اساس نمایشنامه میلوراد پاویچ می داند.
آنا اولین نقش خود در سینما را در فیلم « عشق ، شر است» بازی کرد. معروف ترین نقش او در سینما، ایفای نقش بازرس ماریا شوتسووا در سریال « اسرار بازرسی» بود که آنا به شکل بسیار ماهرانه ای برای ایفای نقش قهرمان سریال دست به یک حیله گری کوچک می زند. قهرمان سریال، زنی بالای ۳۰ سال است. در حالی که در آن زمان، آنا فقط ۲۲ سال داشت، اما توانست « مسن تر» شود. او آرایش مویش را تغیر داد و وقتی در امتحان انتخاب هنرپیشه برای این نقش شرکت کرد، نوشت ۲۹ سال دارد.
ماجرای عاشقانه
این هنرپیشه در زمان ورود به انستیتوی تئاتر لنینگراد با آناتولی ایلچنکو آشنا شد. بزودی آنها همکلاسی و باهم دوست شدند و بعد همراه یکدیگر اتاقی در یک خانه اشتراکی اجاره کردند. اما در سال ۱۹۹۸ میلادی، ازهم جدا شدند: آنا در لنینگراد (پطربورگ کنونی) باقی ماند و آناتولی برای کار در تئاتر مسکویی واقع در جنوب –غرب مسکو راهی پایتخت شد. اما یکسال بعد، عاشقان فهمیدند که بدون یکدیگر نمی توانند زندگی کنند و تصمیم گرفتند ازدواج کنند. شوهر جوان به کار در رشته نفت رو آورد و آنا به حرفه موفقیت آمیز هنرپیشگی ادامه داد. « زلاتا»، دختر آنا و آناتولی عملاً در کادر بدنیا آمد: صحنه تولد کودک در سریال « اسرار بازرسی» نشان داده شده است. بلافاصله پس از آن زن و شوهر ازهم جدا شدند. دیرتر ایلچنکو ، زن سابقش را متهم به آن کرد که آنا او را مجبور به ترک شغلش کرده بود و می خواست که او از مسکو به سنت پطربورگ برود.
خانواده
اولگا بودینا هنرپیشه روسیه ۲۲ ماه فوریه سال ۱۹۷۵ میلادی در شهر « اودینتسوف» استان مسکو بدنیا آمد.
مادرش حسابدار و پدرش مهندس ساختمان اکیداً مخالف آن بودند که دخترشان هنرپیشه شود. پدر اولگا می گفت که وظیفه زن – خانه داری است. پس از پایان مدرسه، والدین اولگا اجازه آن را ندادند که دخترشان وارد مدرسه عالی تئاتر شود.
حرفه
در سال ۱۹۹۷ میلادی اولگا بودینا با وجود مخالفت والدینش، هنرستان تئاتر « شوکینسکی» را به پایان رساند. هنوز دانشجو بود که در نقش شاهزاده کبیر آناستاسیا در فیلم گلب پانفیلوف به نام « رومانوف ها. خانواده ونتسنوسن» هنرنمایی کرد. سپس در فیلم های بیوگرافی ،ایفای چند نقش کوچک به اولگا محول شد. بودینا در سال ۲۰۰۰ میلادی با هنرنمایی در سریال « مرز. ماجرای عاشقانه تایج» به شهرت رسید. سپس در فیلم ساخته آلکسی اوچیتل به نام « دفتر خاطرات زنش» نقش معشوقه بونین – گالینا پلوتنیکووا را بازی کرد. در سال ۲۰۰۲ میلادی بنا به رتبه بندی شبکه اول تلویزیون روسیه، بودینا بهترین هنرپیشه سال شناخته شد و جایزه « نیکا» و « تفی» را دریافت کرد و دو بار برای دریافت « اسکار» کاندید شد. اولگا بودینا برنده نشان دولتی روسیه، عضو اتحادیه سینماتوگران است.
علاوه بر آن، او نویسنده کتاب « حاملگی سخنگو» ست که در انتشاراتی « اکسمو» به چاپ رسیده است.
روابط خصوصی
تاجر الکساندر نائوموف وقتی معلوم شد که اولگا حامله است با او ازدواج کرد. پس از عروسی ، اولگا به خانه ییلاقی نائوموف در حومه مسکو نقل مکان کرد، اما زندگی زناشویی مدت طولانی ادامه نیافت. سخاوتمندی دوران نامزدی به خساست فوق العاده عجیبی پس از ازدواج مبدل شد که اولگا را وحشت زده کرد. پس از طلاق، اولگا همراه پسرش به نزد والدین خود در «اودینتسوف» رفت. در سال ۲۰۰۶ میلادی، اولگا دوباره به صحنه سینما برگشت.
خانواده
پدر آلینا، فوتبالیست است که در تیم تاشکندی « پاختاکور» بازی می کرد و بعد در « دنپر». اینک در تاشکند به عنوان مربی کار می کند. مادر آلینا در سالهای جوانی بطور حرفه ای باسکتبال بازی می کرد.
حرفه
آلینا از سن ۱۲ سالگی در مسکو زندگی می کند و نزد بهترین مربیان روسیه – ایرینا وینر و ورا شاتالینا تعلیم دیده است. از سال ۱۹۹۶ میلادی عضو تیم منتخب روسیه است. قهرمان مطلق پنج باره اروپا، قهرمان مطلق دوباره جهان است. در المپیاد سال ۲۰۰۰ میلادی در سیدنی، حلقه از دستش افتاد و مدال برنز به او رسید و در سال ۲۰۰۴ میلادی در آتن، قهرمان المپیک شد. در همان سال قهرمان جهان در هنرنمایی تک نفره و گروهی ژاپن شد. آلینا از شرکت در بازیهای پکن به علت آسیب زانو خودداری ورزید. نشان « به خاطر ادای سهم در قبال وطن» درجه چهارم به آلینا اعطا شده است.
در سال ۲۰۰۶ میلادی آلینا به عنوان نماینده دومای کشوری از طرف حزب « روسیه واحد» انتخاب و معاون رئیس کمیته دومای کشوری در امور جوانان شد.
روابط خصوصی
در سال ۲۰۰۴ میلادی، آلینا تصمیم گرفت از ورزش بزرگ استراحت کند. خیلی ها این تعطیلی را با زندگی خصوصی این ورزشکار مرتبط دانستند. آلینا عاشق شالوو موسلیانی ، کاپیتان پلیس شده بود که پس از چندی آنها ازدواج خود را اعلام کردند و در یکی از روزنامه ها مصاحبه کاملی با همسر شالوا منتشر شد. اما داماد که تا آن موقع معلوم شد زن دارد، طلاق گرفت، ولی ارتباط دوستانه خود با همسر سابقش را حفظ کرد.
شایعات مربوط به روابط خراب آلینا و شالوو همانا با این ماجرا در ارتباط است.
آلینا گفت: هر زنی همیشه باید زن باقی بماند و جذاب، مهربان و برازنده باشد و خانواده خود را دوست داشته باشد. به عقیده من، هر زنی به شکل خاص خود زیباست، زیرا قبل از هر چیز زن است و همیشه باید زن باقی بماند. »
علت چنین عقیده محافظه کارانه ساده چیست؟ شاید در ریشه های شرقی ؟ آلینا در پاسخ به این سئوال گفت: « افتخار می کنم که از تربیت شرقی برخوردار شدم. از دوران کودکی به من آموختند، فروتن باشم، به والدین احترام بگذارم. همچنین به من آموختند به مردان احترام بگذارم. همانا احترام و نه اینکه غلام حلقه بگوش باشم». قهرمان المپیک در باره اینکه چه چیزی برای زنان مهم است گفت: استقلال و خودشکوفایی . وقتی می توانستم در ورزش به موفقیت برسم، خوشبخت بودم و به خود افتخار می کردم…هر چند زن، نماینده جنس لطیف است، زمان فرق می کند و گاهی باید محکم و صبور بود».
پس معلوم می شود علت فقط در تربیت شرقی نیست. موفقیت های ورزشی و کار و زحمت زیاد، تا حدودی جایگزین تجربه خانگی شده است. این همان چیزی است که آلینا را تغییر داده است و به گفته جامعه شناسان او را « رهبر آشکار عقاید» کرده است.
آلینا گفت: « آنطور که در بین ما ورزشکاران معمول است، به خاطر چشمان زیبا امتیار نمی دهند». با ظاهر شدن آلینا در صحنه بین المللی ورزش، دیگر ورزشکاران مجبور شدند خود را از نظر مهارت ورزشی به کابایوا برسانند. به این ترتیب ژیمناستیک هنری از معیار ارزیابی دیگری برخوردار شد- ورزشکاران مجبور شدند حرکات خود را با انعطاف تر ، فنی تر و زیباتر کنند. انسانی که به معنای واقعی کلمه دنیای ورزشی را تکان داده است از نفوذ زیادی بر جامعه برخوردار است. زیرا ورزش – نمونه درخشان زندگی روشنی است که جریان دارد، یعنی زمانی که امکان « پرواز به حد کمال» بروز می کند و می توان دست به معجزه زد. به این ترتیب گذار او به سیاست – ادامه منطقی حرفه ورزشی اوست.
حرفه سیاسی
آیا این ورزشکار، کامسومول و صاف و ساده زیبارو آماده است قدرت و نیروی خود را در این سمت جدید بکارگیرد؟
آلینا گفت: « به اندازه کافی در ورزش انرژی مصرف کردم و دلم می خواست به کار جدیدی بپردازم. و به این دلیل تصمیم گرفتم به کشورم خدمت کنم». البته نمایندگی در دومای کشوری و سمت ریاست در شورای اجتماعی « گروه رسانه ملی» فعلاً کار مدیریت و تازه های ایدئولوژیکی را در نظر نمی گیرد. آلینا به عنوان یک شخصیت اجتماعی وظایف خود را اینگونه برمی شمارد: « جلب توجه جامعه به مسائل جوانان»، « ایجاد حداکثر امکانات برای خود شکوفایی جوانان» و دستیابی به این هدف که تلویزیون « به احیای ارزش های معنوی» بپردازد.
زمان اجرای چنین « ایدئولوژی» ابتدایی و خوبی فرا رسیده است. البته شورای اجتماعی به آسانی می تواند پوشش معمولی برای کارمندان و تهیه کنندگان شود. بهرحال آلینا کابایوا، زنی با اراده و مستقل از شانس کافی برای انجام کارهای واقعی برخوردار است. نه فقط باصطلاح «چهره» حزب یا شورای اجتماعی بودن که اغلب ورزشکاران در چنین نقش هایی ظاهر می شوند و « چهره» خود را به سازمان های رسمی می فروشند، بلکه بطور صادقانه برای کشور فایده ببار آورد. این کار ممکن است، زیرا فقط حقیقت ظاهر شدن آلینا کابایوا در مسابقات کودکان، اعتبار ورزش کودکان را موثرتر از هر گونه دستور کارمند رسمی بالا می برد. فقط کافیست به هیجان و شگفتی که روی صورت دختر بچه ها ظاهر می شود نگاه کرد که اولین گام ها را در ژیمناستیک برمی دارند. آلینا نیازی به آن ندارد که حرفی عاقلانه بزند و یا توصیه ای به آنها بکند- بچه ها با دیدن او به وجد می آیند.
:: موضوعات مرتبط:
تصاویر ,
,
:: بازدید از این مطلب : 828
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0